بسم الله الرحمن الرحیم
سَلامٌ عَلَی آلِ یاسین
آسونترین کار دنیا، ادّعاست.
اینکه هر سال منتظر شیم محرّم از راه برسه،
پیرهن مشکیهامونو بپوشیم،
سیاهی به در و دیوار شهر آویزون کنیم،
بریم روضه،
گریه کنیم،
نذری پخش کنیم،
دسته راه بندازیم ...
همه اینا ساده است، خرجی نداره... هم فاله هم تماشا!
سخت، اینه که پای کار باشی.
که در راه امامت هزینه کنی.
امامی که حیّ و حاضره.
سخت اینه که به درد بخوری،
فایده داشته باشی.
آدم باشی.
ولی چه میشه کرد؟
تهِ تهِ هنر امثال من، حرفه،
حرف هم که باد هواست!
.
میگن وقتی نامه امام حسین (ع) رو برای مردم کوفه میخوندن،
همون بسم الله اوّلش، صدای ضجّه و گریه کوفیان به آسمون بلند میشد.
اینجوری بیتاب امامشون بودن.
خیلی امامشونو میخواستن.
خیلی با امامشون کار داشتن ...
.
از دهه اول محرّم، نیمی رفته و نیمی دیگر هم به چشم به هم زدنی میگذره.
میگذره و سیاهیها رو جمع میکنیم و میبندیم واسه سال دیگه.
باز همون آش و همون کاسه.
هی تکرارِ مکرّراتِ بیحاصل!
بالاخره که چی؟
تهش قراره چی بشه؟
.
گاهی پیام میاد: خدایا اگه میخواستی تنبیهمون کنی، دیگه تنبیه شدیم!
اگه میخواستی آدممون کنی، دیگه آدم شدیم!
بیا و این بلای کرونا رو از ما بردار!
ای وای!
ای داد!
تا کی میخوایم بشینیم و این کلاف بی سر و ته شعرو به هم زنجیر کنیم؟
چقدر مزخرف میگیم؟ چقدر سخیف فکر میکنیم؟
چقدر نمیفهمیم؟
چرا از خودمون خجالت نمیکشیم؟ چرا دست بر نمیداریم؟
.
تهِ همه دعاهامون، همه خواستههامون، همه اشک و مویههامون،
منفعتِ پست و بیارزش خودمونه!
تهِ همه العجلهامون،
همه ادعاهامون،
همه شعرهامون،
این خودِ لعنتی نشسته!
فقط سنگِ این وجودِ بیارزشو به سینه میزنیم!
ما همونیم که وسط معرکه، امام زمانمونو تنها میذاریم و برای حفظ خودمون و منافعمون از ولی خدا میگذریم!
تمام ادعاهامون، بادِ هواست!
چِکِ بیمحله!
پوچ و تو خالی و بیحاصل.
ما اهل درد سر نیستیم!
به فیضِ جُرعهی جامِ تو تِشنهایم وَلی،
نمیکُنیم دَلیری، نمیدَهیم صُداع!
.
میبینم که اوضاع این هم بدتر خواهد شد.
میبینم که فاجعه از این هم جانسوزتر خواهد شد.
میبینم که آبی از ما گرم نخواهد شد که نخواهد شد که نخواهد شد.
نه خیری در خودم میبینم، نه در کسی!
جز انگشتشماری که مسلموار، تنها گذاشته شدهاند.
خدا شما را از شرّ ما حفظ کند!
خدا شما را از ما نجات دهد!
خدا فرج شما را زودتر برساند!
خدا بهتر از ما را نصیب شما کند ...
کسانی که دوستشان دارید،
و دوستتان دارند،
و دروغ نمیگویند،
و شعر نمیبافند.
گروهی که آدماند،
و اهل اصلاح ...
..................................................................
برخیزم و بگشایم بند از دلِ پر آتش
وین سیلِ گدازان را از سینه فرو ریزم
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 210
کل بازدیدها: 584677